محمد روزبهانی

جامعه شناس مربی بازیابی مددیار اعتیاد و مربی مهارتهای زندگی

محمد روزبهانی

جامعه شناس مربی بازیابی مددیار اعتیاد و مربی مهارتهای زندگی

چرا برخی همیشه دنبال مقصر می‌گردند؟

در زندگی روزمره، همواره با افرادی روبه‌رو هستیم که در مواجهه با هر مشکل، فوری به دنبال مقصر می‌گردند. برای این افراد، همیشه «دیگری» مسئول شرایط نامطلوب است: والدین، همسر، فرزند، همکار، جامعه، و گاه حتی سرنوشت.

اما چرا چنین واکنشی شکل می‌گیرد؟

این رفتار اغلب ریشه در یکی از مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه به نام فرافکنی (Projection) دارد. فرافکنی به معنای نسبت دادن افکار، احساسات یا اشتباهات درونی خود به دیگران است؛ به‌عبارتی، فرد برای کاهش اضطراب یا فرار از احساس گناه، مسئولیت را از دوش خود برمی‌دارد و به بیرون منتقل می‌کند.

در کوتاه‌مدت، این کار ممکن است آرامش موقتی ایجاد کند، اما در بلندمدت، فرد را از آگاهی، تغییر و رشد بازمی‌دارد. کسی که همیشه دیگران را مسئول مشکلات خود می‌داند، فرصت یادگیری و اصلاح را از خود می‌گیرد و در چرخه‌ای تکرارشونده گرفتار می‌شود.

رشد فردی و سلامت روان از جایی آغاز می‌شود که انسان مسئولیت سهم خود را در مسائل بپذیرد.

این به‌معنای سرزنش خود نیست، بلکه پذیرش واقعیت، افزایش خودآگاهی و حرکت به‌سوی انتخاب‌های آگاهانه‌تر است.

گاهی لازم است از خود بپرسیم:

«من در این ماجرا چه نقشی داشته‌ام؟ و برای تغییر شرایط چه کاری از من ساخته است؟»

پذیرفتن مسئولیت، اولین قدم برای بازگشت قدرت به درون ماست.

پذیرش، کلید طلایی رهایی از اعتیاد

بسیاری از افرادی که با اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند، در یک چرخه‌ی بی‌پایان از جنگیدن با افکار و احساسات خود گرفتار می‌شوند. آن‌ها بارها تلاش می‌کنند که مصرف را کنار بگذارند، اما هر بار، وسوسه‌ها، ترس‌ها و خاطرات گذشته آن‌ها را به عقب می‌کشاند. اینجاست که یک حقیقت مهم خودش را نشان می‌دهد: راه رهایی، جنگیدن با افکار و احساسات نیست، بلکه پذیرش آن‌هاست.


پذیرش یعنی اینکه فرد به‌جای انکار یا فرار از احساسات منفی خود، آن‌ها را همان‌طور که هستند ببیند و اجازه دهد که وجود داشته باشند، بدون اینکه رفتارش را کنترل کنند. بسیاری از افراد معتاد، دردهای گذشته، شکست‌ها، شرم یا احساس گناه را تحمل می‌کنند و برای فرار از این احساسات، به مصرف مواد پناه می‌برند. اما اگر به‌جای این فرار، یاد بگیریم که این احساسات بخشی از زندگی هستند و بودنشان به معنای ناتوانی ما نیست، دیگر نیازی به مواد برای سرکوب آن‌ها نخواهیم داشت.


وقتی فردی پذیرش را تمرین می‌کند، به این نقطه می‌رسد که افکار وسوسه‌انگیز یا احساسات ناخوشایند، همانند ابری در آسمان هستند؛ می‌آیند و می‌روند، اما او مجبور نیست که به دنبالشان برود. این تغییر نگاه باعث می‌شود که وابستگی به مواد، از یک نیاز غیرقابل‌کنترل به یک انتخاب تبدیل شود.


یکی از بخش‌های مهم در پذیرش، شفاف‌سازی ارزش‌های شخصی است. وقتی فرد درک کند که چه چیزهایی در زندگی برایش مهم‌تر از مصرف مواد است—مثل سلامت، خانواده، روابط دوستانه یا موفقیت‌های شخصی—می‌تواند بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری کند، نه بر اساس وسوسه‌های زودگذر.


رهایی از اعتیاد با پذیرش، به این معنا نیست که فرد دیگر هرگز وسوسه نخواهد شد یا هیچ‌وقت احساس ناراحتی نخواهد داشت. بلکه به این معناست که او یاد می‌گیرد چگونه بدون مصرف مواد، با این احساسات کنار بیاید و زندگی ارزشمندی برای خودش بسازد. در نهایت، آزادی واقعی زمانی به‌دست می‌آید که فرد به‌جای فرار از خودش، با تمام جنبه‌های وجودش روبه‌رو شود و مسئولیت تغییر را بر عهده بگیرد.


چگونه پذیرش احساسات منفی می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند؟


بسیاری از ما در برابر احساسات منفی مانند اضطراب، افسردگی یا گناه واکنش‌های خاصی داریم. این واکنش‌ها می‌توانند شامل تلاش برای فرار از احساسات، انکار آن‌ها یا سرکوب کردن باشند. اما واقعیت این است که فرار از احساسات منفی فقط باعث می‌شود که این احساسات شدیدتر و طولانی‌تر شوند. در واقع، پذیرش این احساسات نه تنها به ما کمک می‌کند تا با آن‌ها راحت‌تر کنار بیاییم، بلکه در درازمدت به بهبود کیفیت زندگی‌مان نیز کمک می‌کند.

پذیرش به معنای تسلیم شدن یا رضایت به وضعیت منفی نیست. بلکه به این معناست که آن احساسات را می‌بینیم، شناسایی می‌کنیم و اجازه می‌دهیم که بدون تلاش برای تغییر آن‌ها، در لحظه وجود داشته باشند. وقتی با احساسات منفی خود روبه‌رو می‌شویم، به جای نادیده گرفتن یا تلاش برای فرار از آن‌ها، می‌توانیم آن‌ها را بدون قضاوت بپذیریم. این فرآیند باعث می‌شود که احساسات ما از حالت تهدیدآمیز به یک تجربه گذرا تبدیل شوند.

برای مثال، اگر شما از اضطراب رنج می‌برید، به جای تلاش برای نادیده گرفتن آن یا سعی در تغییر فوری آن، می‌توانید آن اضطراب را شناسایی کنید و بپذیرید که این احساس در حال حاضر وجود دارد. این پذیرش می‌تواند به شما کمک کند که اضطراب را به عنوان یک تجربه طبیعی در نظر بگیرید و نیازی نباشد که از آن فرار کنید. به این ترتیب، احساسات شما قدرتمندتر و تاثیرگذارتر نخواهند بود و به شما امکان می‌دهند که با آن‌ها به روشی سالم‌تر مواجه شوید.

در واقع، پذیرش احساسات منفی نه تنها از فشار روانی می‌کاهد، بلکه به شما کمک می‌کند تا انعطاف‌پذیرتر و آگاه‌تر شوید و زندگی خود را به شیوه‌ای متعادل‌تر و سالم‌تر پیش ببرید.

وقتی یک بار مصرف، آخرین بار می‌شود! بررسی علل و پیشگیری از اوردوز

اوردوز (Overdose) یا مصرف بیش از حد مواد مخدر، یکی از خطرناک‌ترین پیامدهای سوءمصرف مواد است که می‌تواند به عوارض جدی و حتی مرگ منجر شود. اوردوز معمولاً زمانی رخ می‌دهد که فرد بیش از حد توان بدنش مواد مصرف کند، به‌خصوص موادی مانند هروئین، فنتانیل، متادون، کوکائین و حتی برخی داروهای تجویزی مانند بنزودیازپین‌ها و اپیوئیدها.

دلایل اوردوز

1-مصرف بیش از حد و ناگهانی: مصرف‌کنندگان ممکن است بعد از یک دوره پرهیز یا ترک، مقدار زیادی از ماده را مصرف کنند، درحالی‌که تحمل بدنشان کاهش یافته است

2-ترکیب مواد مختلف: مصرف هم‌زمان چندین ماده، مانند ترکیب الکل با مواد افیونی، خطر اوردوز را افزایش می‌دهد.

3-آلودگی مواد: برخی از مواد مخدر خیابانی حاوی ناخالصی‌های خطرناک مانند فنتانیل هستند که دوز بسیار کمی از آن می‌تواند کشنده باشد.

4-عدم آگاهی از قدرت مواد: بسیاری از افراد مقدار مصرف خود را بدون شناخت دقیق از میزان خلوص مواد تعیین می‌کنند و ناخواسته دوز کشنده‌ای مصرف می‌کنند.

5-شرایط جسمی و روانی نامناسب: بیماری‌های زمینه‌ای، سوءتغذیه و مشکلات روانی مانند افسردگی، احتمال اوردوز را افزایش می‌دهند.


علائم اوردوز

تنفس کند، سطحی یا قطع شدن تنفس

از دست دادن هوشیاری یا بی‌هوشی

تغییر رنگ پوست (آبی یا خاکستری شدن لب‌ها و ناخن‌ها)

ضربان قلب نامنظم یا بسیار کند

استفراغ شدید یا کف کردن دهان


راهکارهای مقابله با اوردوز

پیشگیری از اوردوز

1-آموزش و آگاهی: آگاهی‌بخشی درباره خطرات اوردوز، ترکیب مواد و کاهش مصرف ناگهانی می‌تواند از وقوع آن جلوگیری کند.

2-کاهش آسیب (Harm Reduction): استفاده از سرنگ‌های تمیز، مصرف در حضور فرد دیگری و دسترسی به نالوکسان (Naloxone) می‌تواند خطر مرگ را کاهش دهد.

3-درمان و ترک اعتیاد: مراجعه به مراکز درمانی، شرکت در جلسات مشاوره و دریافت درمان‌های جایگزین مانند متادون‌درمانی به کاهش خطر کمک می‌کند.

اقدامات فوری هنگام اوردوز

4-تماس با اورژانس (115): اولین اقدام تماس فوری با اورژانس است.

5-استفاده از نالوکسان: اگر در دسترس باشد، نالوکسان می‌تواند اثرات مواد افیونی را خنثی کند و فرد را نجات دهد.

6-بررسی علائم حیاتی: فرد را به پهلو بخوابانید تا از خفگی جلوگیری شود و در صورت نیاز، احیای قلبی ریوی (CPR) انجام دهید.

اوردوز قابل پیشگیری است و آگاهی از نشانه‌ها و راهکارهای مقابله با آن می‌تواند جان بسیاری را نجات دهد.

مهارت‌های پس از ترک مواد: مسیر موفقیت و بازگشت به زندگی سالم

ترک اعتیاد تنها اولین قدم در مسیر رهایی است؛ پس از آن، برای حفظ پاکی و جلوگیری از بازگشت به مصرف، نیاز به یادگیری و تقویت مهارت‌هایی داریم که به ما کمک کنند زندگی سالم و پایداری بسازیم. در ادامه، چند مهارت کلیدی را بررسی می‌کنیم که افراد پس از ترک باید روی آن‌ها تمرکز کنند.

1. مدیریت وسوسه و پیشگیری از لغزش

وسوسه‌ها طبیعی هستند، اما راه‌های کنترل آن‌ها هم وجود دارد. شناسایی موقعیت‌هایی که احتمال لغزش را افزایش می‌دهند، دوری از افراد و محیط‌های پرخطر، و داشتن یک برنامه مشخص برای مواجهه با وسوسه‌ها می‌تواند در حفظ پاکی بسیار مؤثر باشد.

2. مهارت‌های مقابله‌ای در برابر استرس و احساسات منفی

بسیاری از افراد به دلیل استرس، افسردگی یا احساسات منفی به مواد مخدر روی می‌آورند. پس از ترک، یادگیری روش‌های سالم برای مدیریت استرس مانند ورزش، مدیتیشن، تمرینات تنفسی، و نوشتن احساسات در دفتر روزانه، به افزایش پایداری در مسیر بهبودی کمک می‌کند.

3. تقویت ارتباطات سالم و سازنده

افراد پس از ترک باید روابط خود را بازنگری کنند. دوری از افراد مصرف‌کننده، ایجاد روابط حمایتی و نزدیک شدن به خانواده، دوستان و گروه‌های همیار (مانند NA)، می‌تواند از لغزش جلوگیری کرده و احساس تعلق را تقویت کند.

4. برنامه‌ریزی روزانه و هدف‌گذاری

زندگی بدون هدف و برنامه، فرد را در معرض خطر بازگشت قرار می‌دهد. برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های روزانه، تعیین اهداف کوچک و بزرگ و پیشرفت تدریجی، انگیزه را حفظ کرده و ذهن را مشغول چیزهای مثبت نگه می‌دارد.

5. بهبود سلامت جسمی و روانی

مصرف مواد به بدن و ذهن آسیب می‌زند. تغذیه سالم، ورزش منظم، خواب کافی و مراقبت از خود به بازسازی جسم و ذهن کمک می‌کند. همچنین، مراجعه به روانشناس یا مشاور برای حل مشکلات ریشه‌ای، روند بهبودی را تسریع می‌کند.

6. کسب مهارت‌های جدید و اشتغال‌زایی

بیکاری و نداشتن مهارت شغلی از عوامل بازگشت به مصرف هستند. یادگیری مهارت‌های فنی، کارآفرینی، یا اشتغال در محیط‌های سالم، احساس استقلال و ارزشمندی را افزایش داده و فرد را از محیط‌های پرخطر دور نگه می‌دارد.

7. حفظ امید و باور به توانایی خود

ترک مواد یک مسیر دشوار اما شدنی است. داشتن نگرش مثبت، مرور موفقیت‌های گذشته و باور به توانایی‌های خود، انگیزه‌ی ادامه راه را افزایش می‌دهد. یادآوری این نکته که هر روز بدون مواد، یک پیروزی بزرگ است، به فرد کمک می‌کند در مسیر بهبودی ثابت‌قدم بماند.

یادت باشه! رهایی از اعتیاد پایان راه نیست، بلکه شروع یک زندگی جدید است. اگر پاکی‌ات برایت مهم است، روی مهارت‌هایت کار کن و هر روز برای بهتر شدن تلاش کن. 

تحمل در اعتیاد چیست؟

تحمل یا تلورانس (Tolerance) به این معناست که بدن فرد بعد از مصرف مکرر یک ماده، دیگر به مقدار کم آن پاسخ نمی‌دهد و برای رسیدن به همان حس اولیه، باید دوز بیشتری مصرف کند. این اتفاق یکی از دلایل اصلی پیشرفت اعتیاد است.
وقتی فرد برای اولین بار یک ماده را مصرف می‌کند، مغز به آن واکنش نشان می‌دهد و باعث ایجاد حس لذت یا آرامش می‌شود. اما با گذشت زمان، مغز به این ماده عادت می‌کند و دیگر همان اثر را ایجاد نمی‌کند. در نتیجه، فرد مجبور می‌شود مقدار بیشتری مصرف کند تا دوباره همان احساس را تجربه کند.
تحمل انواع مختلفی دارد. تحمل دارویی زمانی اتفاق می‌افتد که بدن یاد می‌گیرد ماده را سریع‌تر پردازش کند و اثر آن کمتر شود. تحمل رفتاری وقتی رخ می‌دهد که فرد حتی با مصرف ماده زیاد، همچنان بتواند عملکرد طبیعی خود را حفظ کند (مثلاً یک الکلی که به نظر هوشیار می‌رسد). تحمل متقاطع هم زمانی اتفاق می‌افتد که مصرف یک ماده، حساسیت بدن را نسبت به ماده‌ای دیگر کاهش دهد (مثل کسی که به هروئین عادت کرده و حالا به مورفین هم بی‌تفاوت شده است).
تحمل خیلی خطرناک است، چون باعث می‌شود فرد به طور مداوم دوز مصرفی را بالا ببرد. این کار می‌تواند منجر به اور دوز (Overdose) شود که حتی ممکن است کشنده باشد. علاوه بر این، وقتی فرد به ماده‌ای تحمل پیدا می‌کند، اگر مصرف را کاهش دهد یا قطع کند، دچار علائم ترک مثل لرزش، اضطراب، افسردگی و بی‌قراری می‌شود.
برای درمان و کنترل تحمل، روش‌هایی مثل کاهش تدریجی مصرف، دارودرمانی و رفتاردرمانی شناختی (CBT) پیشنهاد می‌شود. هدف این است که فرد یاد بگیرد بدون وابستگی به مواد، زندگی سالم‌تری داشته باشد.
تحمل یعنی اینکه بدنت فریبت می‌دهد و می‌گوید "بیشتر مصرف کن"، اما در واقع تو را به سمت وابستگی و آسیب بیشتر می‌کشاند. هوشیار باش!
#تحمل
#تلورانس

تفاوت لغزش و عود در بیماری اعتیاد!

لغزش (Slip) و عود (Relapse) دو مفهوم مهم در فرایند درمان اعتیاد هستند، اما با هم تفاوت دارند:

1. لغزش (Slip): یک مصرف ناگهانی و کوتاه‌مدت ماده مخدر یا الکل پس از یک دوره پرهیز.معمولاً فرد بلافاصله متوجه اشتباه خود می‌شود و دوباره به مسیر بهبودی بازمی‌گردد. لغزش لزوماً به معنای شکست در درمان نیست و می‌تواند بخشی از فرایند یادگیری و رشد فرد باشد. 

2. عود (Relapse) بازگشت کامل و ادامه‌دار به الگوی مصرف مواد بعد از یک دوره پرهیز. معمولاً به دلیل عدم مدیریت محرک‌ها، فشارهای روانی یا عدم دریافت حمایت مناسب رخ می‌دهد. عود نشان‌دهنده این است که فرد به استراتژی‌های پیشگیری از بازگشت به مصرف نیاز دارد 

تفاوت اصلی

لغزش یک اتفاق مقطعی است، اما عود به معنای بازگشت به الگوی مصرف قبلی است.لغزش معمولاً کنترل‌شده و کوتاه‌مدت است، اما عود می‌تواند فرد را به اعتیاد کامل برگرداند. پس از لغزش، فرد می‌تواند سریعاً به مسیر درمان بازگردد، اما عود نیاز به مداخله درمانی جدی‌تری دارد. به همین دلیل، در درمان اعتیاد تأکید زیادی روی مهارت‌های پیشگیری از عود و مدیریت لغزش می‌شود تا از تبدیل آن به عود جلوگیری شود.



بیماری اعتیاد و باورهای جامعه

 اشاره :
شاید در هیچ موضوعی به اندازه ی اعتیاد ،نه حرف برای گفتن داشته باشم و نه تخصص و علاقه!.دلیل آنهم بر می گردد به موضوع پایان نامه کارشناشی ارشدم که در این زمینه بود. در دوره کارشناسی ارشد بیشترین تمرکز پژوهشی من بر موضوع اعتیاد و راههای درمان آن، از جمله راههای گروه درمانی و 12 قدمی بود. چند سال گذشته به شاخه های زیادی از جامعه شناسی سرک کشیدم، اما احساس رضایت ندارم.چیزی که می تواند موجب رضایت خاطرم شود،تمرکز بر موضوع اعتیاد و مطالعه بیشتر درآن است. در این رابطه اولین یاداشتم را در مورد بیماری اعتیاد و نگاه جامعه به آن اختصاص داده ام.
احتمالا بسیاری بر این باورند که در باره ی موضوع اعتیاد بسیار کار شده است و زوایای آن برای همه روشن است! اما به باور من  برعکس است. چیزی که مرا بر این باور بیشتر مصمم می کند، حرفهایی است که نه از مردم عادی بلکه از بسیاری از متخصصین روانشناس و جامعه شناس می شنوم. نگاه بسیاری از این افراد به موضوع اعتیاد و معتاد نگاهی کاملا تک بعدی و تحت تاثیر باورهای غلط شکل گرفته در جامعه است. چند روز پیش با دوست روانشناسی حرف می زدم،بحث به اعتیاد و معتادان کشیده شد،به راحتی با یک جمله خود را راحت کرد، گفت: من از این چیزا خوشم نمی یاد و در این مورد هم نمی خواهم وارد شوم. برایم جالب است که چطور یک روانشناس یا حتی جامعه شناس، آسیب اجتماعی فراگیری به این اهمیت را به کناری نهاده و تمرکزش بر موضوعات بسیار کم اهمیت تر است.  این گونه نگاه ریشه در باورهای غلط بعضی از ما به بیماری اعتیاد دارد. بسیاری از ما هنوز اعتیاد را یک ضعف اخلاقی می دانیم. فکر می کنیم که فرد معتاد کاری غیر اخلاقی انجام می دهد. گناه می کند. هنجار شکنی می کند. باید به عنوان یک مجرم با او برخورد کرد. حتی به راحتی دهها برچسب منفی به شخص معتاد می زنیم. باور اشتباه همین است. متخصصان و شهروندان جامعه ما هنوز هم بیشترشان به این باور نرسیده اند که اعتیاد یک بیماری جسمی و روحی- روانی است، نه یک ضعف اخلاقی و یا یک ناهنجاری اخلاقی! شاید عوارض این بیماری خود را به صورت ناهنجاری های اجتماعی نشان دهد. اما خود بیماری که ناهنجاری  یا ضعف شخصیتی نیست! مگر فردی که بیماری دیابت  یا بیماری قلب دارد دچار ضعف اخلاقی شده است. بهتر است نگاه مان را اینگونه تغییر دهیم که فردی که معتاد ( یعنی بیمار )می شود، هیچگونه جرمی مرتکب نشده است، بلکه بر اثر تفاوت در سیستم جسمی و بخصوص مغزی و روانی به مصرف مواد مخدر واکنش متفاوتی از بقیه نشان می دهد. در ادامه تشدید بیماری اعتیاد، رفتارهای بروز می دهد که در منظر جامعه یا جرم است یا ناهنجاری! اما این فرد معتاد نیست که با آگاهی دست به این اقدامات می زند، بلکه رفتارش پیامد بیماری اعتیاد و مصرف مواد است. مگر در قوانین رفتار فردی که به جنون دچار است برایش عواقب قانونی دارد؟ نه! چرا که بر اساس قوانین، فردی که دچار جنون شده است کنترلی بر رفتار خود ندارد و نمی توان مانند یک فرد عاقل و بالغ محکومش کرد. اعتیاد هم نوعی بیماری است که یک بخش از آن که جنبه ی روانی دارد، به شکلی است که رفتار فرد را کنترل می کند. اگر ما دیگاه مان به اعتیاد  این گونه باشد که اعتیاد یک بیماری است  و فرد معتاد را بیمار بدانیم. آنگاه رفتارمان با اینگونه بیماران تغییر خواهد کرد. درچند سال گذشته در ظاهر و در حد حرف اعتیاد را نوعی بیماری می دانند اما در عمل هنوز حتی روانشناسان،جامعه شناسان و حقوق دانان اینگونه عمل نمی کنند.


این یاداشت اولین بار  11 سال پیش در وبلاگ دیگرمhttps://roozbahany.blogsky.com/1393/08/27/post-111/ منتشر شده است.


مدرسه و ارتباط آن با پیشگیری از اعتیاد!


در جوامع امروزی مدرسه یکی از مهمترین عوامل اجتماعی شدن کودکان و نو جوانان است. در گذشته بیشتر خانواده بر رفتار و باورهای فرد تاثیر گذار بود اما امروزه  از جایگاه خانواده  کاسته شده و به نوعی برخی از کارکردهایش را به مدرسه و رسانه ها واگذار نموده.. این اتفاق به نوعی با افزایش میزان آسیبهای اجتماعی همراه بوده است. همزمان با میزان کاهش تاثیر گذاری خانواده در تربیت کودکان و نو جوانان، به میزان آسیبهای اجتماعی  اضافه شده. انتظار از  نهاد هایی همچون آموزش و پرورش ( مدرسه) برای پیشگیری از آسیبها ی اجتماعی نیز رو به افزایش است. در بین آسیبهای اجتماعی، اعتیاد وضعیت ویژه ای  دارد. اعتیاد آسیبی است که نه تنها فرد معتاد را درگیر می کند بلکه  جامعه پییرامونی را نیز با چالش مواجه می نماید. با افزایش میزان اعتیاد در یک جامعه سایر آسیبهای اجتماعی نیز به همان میزان افزایش پیدا می کنند. از جمله فقر، دزدی، قتل،طلاق و غیره. بنابراین با توجه به وضعیت رو به رشد اعتیاد در جامعه و نقش کم تاثیر گذاری خانواده ها در پیشگیری از آن،توجه و تمرکز  به مدرسه  و نقش موثر آن در رابطه با پیشگیری از کاهش آسیب های اجتماعی بسیار مهم است. در رابطه با پیشگیری از اعتیاد در  مدارس قوانین و آیین نامه هایی تدوین شده  و موجود است. از جمله آیین نامه پیشگیری از اعتیاد که توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر تهیه شده و برای نهاد های مختلف وظایف و مسئولیتهایی در نظر گرفته است.  در آیین نامه " پیشگیری از اعتیاد ، درمان معتادان به مواد مخدر و حمایت از افراد در معرض خطر"برای آموزش و پرورش  نیز  مسئولیتهایی  در نظر گرفته شده است . در ماده 6 این آیین نامه چنین آمده است:"وزارت آموزش و پرورش موظف است با اتخاذ تدابیر لازم نسبت به اجرای موارد ذیل در وزارتخانه و ادارات تابعه اقدام نماید.
۱- ارائه و اجرای طرحهایی به منظور پیشگیری از اعتیاد و آلودگی به موادمخدر و افزایش آگاهیهای پرسنل (اداری و آموزشی)، دانش‌آموزان و انجمن اولیاء و مربیان.
۲- شناسایی دانش‌آموزان در معرض آسیب (دانش‌آموزانی که سرپرست یا والدین آنها قاچاقچی، معتاد، زندانی یا فراری هستند) و اتخاذ تدابیر مقتضی نسبت به معرفی آنان به مراجع پیشگیری و حمایتی و در صورت لزوم انجام مشاوره و آموزش‌های لازم برای این نوع دانش‌آموزان.
۳- شناسایی دانش‌آموزان معتاد، مصرف‌کننده یا توزیع‌کننده موادمخدر و اتخاذ تدابیر لازم جهت اقدامات درمانی، حمایتی، تأمینی و قانونی برای آنها.
تبصره: انجام* موارد مذکور باید به نحوی صورت پذیرد تا آسیب روانی و اجتماعی به اینگونه دانش‌آموزان وارد نیاورد.
۴- فراهم‌آوردن زمینه اجرای برنامه‌‌های آموزشی، فرهنگی، تبلیغاتی از طریق مقتضی.
۵- اجرای برنامه‌های فرهنگی و تجهیز کتابخانه‌های مدارس و نیز گسترش مراکز مشاوره برای اوقات فراغت دانش‌آموزان.
۶- تهیه و انتشار بروشورهای تبلیغی به منظور آگاهی دانش‌آموزان و خانواده‌ آنها از اثرات و مضرات اعتیاد"

۱- ارائه و اجرای طرحهایی به منظور پیشگیری از اعتیاد و آلودگی به موادمخدر و افزایش آگاهیهای پرسنل (اداری و آموزشی)، دانش‌آموزان و انجمن اولیاء و مربیان.
۲- شناسایی دانش‌آموزان در معرض آسیب (دانش‌آموزانی که سرپرست یا والدین آنها قاچاقچی، معتاد، زندانی یا فراری هستند) و اتخاذ تدابیر مقتضی نسبت به معرفی آنان به مراجع پیشگیری و حمایتی و در صورت لزوم انجام مشاوره و آموزش‌های لازم برای این نوع دانش‌آموزان.
۳- شناسایی دانش‌آموزان معتاد، مصرف‌کننده یا توزیع‌کننده موادمخدر و اتخاذ تدابیر لازم جهت اقدامات درمانی، حمایتی، تأمینی و قانونی برای آنها.
تبصره: انجام* موارد مذکور باید به نحوی صورت پذیرد تا آسیب روانی و اجتماعی به اینگونه دانش‌آموزان وارد نیاورد.
۴- فراهم‌آوردن زمینه اجرای برنامه‌‌های آموزشی، فرهنگی، تبلیغاتی از طریق مقتضی.
۵- اجرای برنامه‌های فرهنگی و تجهیز کتابخانه‌های مدارس و نیز گسترش مراکز مشاوره برای اوقات فراغت دانش‌آموزان.
۶- تهیه و انتشار بروشورهای تبلیغی به منظور آگاهی دانش‌آموزان و خانواده‌ آنها از اثرات و مضرات اعتیاد"

۱- ارائه و اجرای طرحهایی به منظور پیشگیری از اعتیاد و آلودگی به موادمخدر و افزایش آگاهیهای پرسنل (اداری و آموزشی)، دانش‌آموزان و انجمن اولیاء و مربیان.
۲- شناسایی دانش‌آموزان در معرض آسیب (دانش‌آموزانی که سرپرست یا والدین آنها قاچاقچی، معتاد، زندانی یا فراری هستند) و اتخاذ تدابیر مقتضی نسبت به معرفی آنان به مراجع پیشگیری و حمایتی و در صورت لزوم انجام مشاوره و آموزش‌های لازم برای این نوع دانش‌آموزان.
۳- شناسایی دانش‌آموزان معتاد، مصرف‌کننده یا توزیع‌کننده موادمخدر و اتخاذ تدابیر لازم جهت اقدامات درمانی، حمایتی، تأمینی و قانونی برای آنها.
تبصره: انجام* موارد مذکور باید به نحوی صورت پذیرد تا آسیب روانی و اجتماعی به اینگونه دانش‌آموزان وارد نیاورد.
۴- فراهم‌آوردن زمینه اجرای برنامه‌‌های آموزشی، فرهنگی، تبلیغاتی از طریق مقتضی.
۵- اجرای برنامه‌های فرهنگی و تجهیز کتابخانه‌های مدارس و نیز گسترش مراکز مشاوره برای اوقات فراغت دانش‌آموزان.
۶- تهیه و انتشار بروشورهای تبلیغی به منظور آگاهی دانش‌آموزان و خانواده‌ آنها از اثرات و مضرات اعتیاد"

با توجه به بند های شش گانه ای که در آیین نامه در باره ی وظایف آموزش و پرورش در حوزه پیشگیری مطرح شده است انتظار می رود که این نهاد با جدیت بیشتری در این عرصه وارد شود و از متخصصان و کارشناسان حوزه اعتیاد در  درون  و بیرون  این نهاد  کمک بگیرد.چرا   که مهمترین فرصت و مکان  برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی  بخصوص اعتیاد  مدرسه است. اگر نتوان از شرایط موجود  در مدارس برای اجرای برنامه های علمی پیشگیری از اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی استفاده کرد جامعه در آینده نچندان دوری  با چالشها و بحران هایی در  زمینه ها روبرو  می شویم. 

     این یاداشت درسال 94 در سایت ادنا منتشر شده است.

عادت یا اعتیاد؟ خط باریکی که باید بشناسیم!

همه ما در زندگی عادت‌هایی داریم؛ مثلاً هر روز صبح بعد از بیدار شدن یک لیوان آب می‌نوشیم، قبل از خواب کتاب می‌خوانیم یا هنگام استرس ناخن‌هایمان را می‌جویم. این رفتارها در طول زمان شکل گرفته‌اند و بعضی از آن‌ها مفید و برخی دیگر ناخوشایندند. آیا می‌توان گفت که هر عادت ناپسندی اعتیاد است؟ تفاوت عادت و اعتیاد دقیقاً مثل تفاوت بین نوشیدن یک فنجان قهوه صبحگاهی و مصرف روزانه چندین لیوان قهوه تا جایی که بدون آن سردرد بگیریم! ۱. کنترل‌پذیری یا وابستگی؟ تصور کنید کسی هر روز صبح بعد از بیدار شدن، عادت دارد پیاده‌روی کند. اگر روزی این کار را انجام ندهد، شاید احساس کند چیزی کم است، اما زندگی‌اش مختل نمی‌شود. اما فردی که به سیگار اعتیاد دارد، اگر چند ساعت بدون آن بماند، دچار استرس، تحریک‌پذیری و حتی علائم جسمی می‌شود. عادت‌ها قابل‌کنترل‌اند، اما اعتیاد معمولاً از کنترل فرد خارج می‌شود. ۲. تأثیر مثبت یا آسیب‌زا؟ عادت‌ها می‌توانند مثبت باشند؛ مثل عادت به مطالعه، ورزش یا نوشیدن آب کافی. اما اعتیاد معمولاً آسیب‌زا است، مثل اعتیاد به قمار که زندگی مالی فرد را به خطر می‌اندازد یا اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی که باعث کاهش تمرکز و بهره‌وری می‌شود. ۳. نیاز جسمی و روانی تفاوت اصلی اینجاست: عادت بیشتر رفتاری است، در حالی که اعتیاد می‌تواند وابستگی جسمی و روانی ایجاد کند. مثلاً فردی که به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد، مغزش دیگر بدون آن ماده نمی‌تواند عملکرد طبیعی داشته باشد، در حالی که ترک یک عادت معمولی مثل خوردن چیپس هنگام تماشای فیلم، تنها کمی اراده می‌خواهد. ۴. ترک کردن چقدر سخت است؟ عادت‌ها را می‌توان با تغییر تدریجی کنار گذاشت. مثلاً اگر عادت داریم هنگام استرس شکلات بخوریم، می‌توانیم آن را با یک میان‌وعده سالم جایگزین کنیم. اما ترک اعتیاد معمولاً با علائم جسمی و روانی سختی همراه است، مثل بی‌قراری، افسردگی یا دردهای جسمانی در ترک مواد مخدر. 
                                

                                
                                    <div class= اعتیاد عادت تفاوت اعتیاد و عادت محمد روزبهانی